بخش ۸۰ - آمدن جناب محمد بن حنیفه به خدمت امام(ع)و منع کردنش ازسفر عراق
همان شب که اندر سحرگاه آن
بسیج سفر کرد شاه جهان
شتابان بیامد به نزدیک شاه
محمد برادرش با اشک و آه
بدو گفت کای برخلایق امام
شناسی تو خود کوفیان راتمام
تو دیدی چه کردند با مرتضی (ع)
چسان کینه جستند با مجتبی
مرو سوی آن قوم نا پاک را ی
بمان در حریم خدا بر – به جای
که کس درحرم برتواش دست نیست
مپیما ره کوفه اید بایست
شهنشه بدو گفت: کای نامور
همه راست گفتی سخن سربه سر
شو گر گزینم دراینجا مقام
حریم خداوند بی احترام
ازآن رو که خواهند اهل ستم
بریزند خون مرا درحرم
محمد بدو گفت:کای شهریار
سفر را چو خواهی نمود اختیار
ازایدر برو سوی مرز یمن
که یاران ما است آنجا وطن
ویا شو سوی بادیه رهسپر
درآنجا ببر چند گاهی به سر
شهش گفت: کامشب دراین کار من
به جای آرم اندیشه ی خویشتن
دهم بامدادان تو را زان خبر
رو آسوده دل باش ا ی نامور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.