گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

مرا در خفیه دی میگفت یاری

که بینم شاه را از تو غباری

چه گفتی باز گو تا هست باقی

در آن حضرت مجال اعتذاری

بدو گفتم که تا اکنون جز اخلاص

بحمدالله نکردم هیچ کاری

ولی گفتم ازو لایق نباشد

پس از پیری شدن توزیع خواری

خصوصا در زمان شهریاری

کریمی نامجوئی کامکاری

چو باد مهرگانی زر فشانی

چو ابر نوبهاری در نثاری

چه نقصانست در مالش و گر هست

کجا شد همت عالیش باری

 
 
 
ناصرخسرو

جهان را نیست جز مردم شکاری

نه جز خور هست کس را نیز کاری

یکی مر گاو بر پروار را کس

جز از قصاب ناید خواستاری

کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
باباطاهر

به‌مو واجی چرا ته بیقراری

چو گل پروردهٔ باد بهاری

چرا گردی به‌کوه و دشت و صحرا

به‌جان او ندارم اختیاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

ندارم جز غم تو غمگساری

نه جز تیمار تو تیمارداری

مرا از تو غم تو یادگارست

از این بهتر چه باشد یادگاری

بدان تا روزگارم خوش کنی تو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه