گنجور

 
ابن یمین

بحر جود و کرم جمال الدین

ای برخ فرخ و مبارک پی

نشر صیت سخاوتت بجهان

کرد منسوخ جود حاتم و طی

با جوادی تو عجب نبود

گر نماید بخیل حاتم طی

در بیان علو تو سخنم

بسپرد زیر پای فرق جدی

التماسی همیکنم از تو

بشنو و گوی و الضمان علی

نوبهار حیات من گشتست

بی نم آب رز چو موسم دی

ز آب رز باشدم حیات بلی

و من الماء کل شیء حی

سخن اینست آن همیخواهم

که یکی باشد از قوافی وی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode