ای باد خوش نفس گذری کن ز راه لطف
بر خاک در گهی ز فلک جسته برتری
یعنی جناب حضرت شاهی که زیبدش
بر سروران عرصه آفاق سروری
سلطان نظام دولت و دین آنکه چون خلیل
آورد زیر پا سر بتهای آذری
موسی صفت بمعجز آیات بینات
بر هم شکست قاعده سحر سامری
آن سایه خدای که بگرفت دولتش
عالم بزخم تیغ چو خورشید خاوری
هنگام کارزار گرش برگ نی بدست
باشد کند بقوت بازوش خنجری
تدبیر مملکت چو خضر کرد از آن شدست
یأجوج فتنه بسته سد سکندری
ای باد خوش نفس چو کند بخت فرخت
سوی جناب حضرت میمونش رهبری
اول ببوس خاک همایون جناب او
تقدیم کرده واجب آداب چاکری
وانگاه عرضه دار که ابن یمین کنون
از محنتی که میکشد از چرخ چنبری
شعر از هوای مدح تواش گفته میشود
ورنه کجاستش سر سودای شاعری
حالش فقیر گشته و وقتش قلندرست
بار عیال میکشد و وام بر سری
از تاب آفتاب غم از پا در آمدست
وقتست اگر بسایه لطفش در آوری
خواهی که حال تیره او با صفا شود
محمود را شنو که چه گفتست عنصری
یکروز روزه دار و بمن بخش قوت خویش
تا تو بهشت یابی و چاکر توانگری
مقصود گفتم ار چه که دانم نهفته نیست
بر رای شاه قاعده بند پروری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش و مدح یک شاه قدرتمند و بزرگوار سروده شده است. شاعر از باد خواسته است که به سمت پادشاهی بیاید که در زمینههای دولت و دین دارای عظمت است و مانند حضرت ابراهیم (خلیل) بتهای باطل را زیر پا میگذارد. همچنین او به معجزاتی که پادشاه انجام میدهد اشاره میکند و او را با صفات موسی، که سحر سامری را باطل کرد، مقایسه مینماید.
سپس شاعر از قدرت و تدبیر پادشاه در مدیریت کشور صحبت میکند و به وجود مشکلات و فتنههای یأجوج اشاره میکند که پادشاه با تدبیر خود آنها را کنترل کرده است. شاعر ابتدا خواسته است که به پادشاه سلام کند و نشان دهد که چقدر به خدمت او افتخار میکند.
شاعر ابراز میکند که خود از درد و مشقت رنج میبرد و نیازمند لطف پادشاه است. او تقاضا دارد که وضعیتش بهبود یابد و به یاد روزی میافتد که پادشاه به او لطف کرده و غذایی بخشیده است. در پایان، شاعر به اهمیت فرمانروایی پادشاه و ارزشهای او برای مردم اشاره میکند و میگوید که مقصودش از این شعر، بیان نیازمندیها و ابراز محبت به پادشاه است.
هوش مصنوعی: ای باد خوش، با لطافت خود بگذر از اینجا و بر خاکی که در برابر آسمان قرار دارد، نیکی و محبت خود را بفرست.
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که شخصیتی بزرگ و مهم، که شایسته رهبری و سلطنت بر دیگران در دنیای پهناور است، وجود دارد. او به گونهای است که بر دیگران برتری دارد و میتواند بر آنها حکومت کند.
هوش مصنوعی: سلطان که رهبری نظام و دین را برعهده دارد، همانند خلیل (ابراهیم) بتهای آذری را زیر پا میگذارد.
هوش مصنوعی: موسی، با نشانههای روشن و معجزاتش، قوانین ساحر سامری را شکست داد.
هوش مصنوعی: آن خداوندی که سایهاش بر این جهان گسترده است، با قدرت و شکوهی که دارد، مثل خورشید در طلوع صبح، بر دلها نور میافشاند و بر اثر قدرتش، مخلوقات را به وادیهای روشنایی میکشاند.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، اگر گرش به برگ نیک توجه کند، میتواند با قدرت بازویش خنجر را به خوبی به کار گیرد.
هوش مصنوعی: تدبیر امور کشور مانند خضر (پیشوای حکمت) انجام شده است و از همین رو، فتنه یأجوج و مأجوج به وسیله سدی محکم مهار شده است.
هوش مصنوعی: ای باد خوشنفس، وقتی که شانس خوب میرسد، به سمت وجود باصفا و میمون او راهنما باش.
هوش مصنوعی: ابتدا باید خاک پای ایشان را ببوسم و احترام به مقام ایشان را به جا آورم تا رسالت خدمتگزاری را به درستی انجام دهم.
هوش مصنوعی: سپس نشان بده که این یمین (ابن یمین) در حال حاضر از سختیهایی که از دست روزگار میکشد، رنج میبرد.
هوش مصنوعی: شعر به خاطر ستایش تو سروده میشود، وگرنه چه کسی به فکر شاعری و سرودن است؟
هوش مصنوعی: او در حالتی فقیرانه زندگی میکند و زمانش به سر میرسد. بار زندگی و خانوادهاش را به دوش میکشد و بدهیاش بر دوش او سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: از شدت گرما و تابش آفتاب، غم و اندوه از بین رفته است. اکنون زمان آن رسیده که به لطف او پناه ببری و در سایهاش آرامش یابی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی وضعیت ناپسند و غمانگیز او بهبود یابد، به سخنان محمود گوش کن که چه گفته است.
هوش مصنوعی: روزی یک روزهدار مقداری از غذای خود را به من داد تا با این عمل، تو بتوانی به بهشت بروی و من هم از نعمتهای زندگی بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من هدف خود را بیان کردم، هرچند که میدانم این موضوع مخفی و پنهان نیست و بر نظر پادشاه آشکار است که اصول پرورش و تربیت چه چیزهایی هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.