ز ابن یمین پیام برای باد صبحدم
نزد علاء دولت و دین آصف زمان
دستور دین پناه محمد که خلق را
بخشد بهر دمی چو مسیحا هزار جان
خلق جهان بطاعت او سر نهاده اند
هرگز کرا شدست مسلم چنین جهان
گو حق خدمت منت از یاد اگر شدست
ما را حقوق بر تو یادست همچنان
یکبارگی ز بنده فراموش کرده ئی
دانی که آید از تو سبکروحم این گران
ز آشفتگی طالعم این نیز هم یکیست
کافتاده ام ز حضرت عالیت بر کران
نارد کمال جاه تو نقصان بهیچ روی
گر یادت آید از من مهجور ناتوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی از ابن یمین به باد صبحگاهی است که به علاء الدوله و دین آصف ارسال شده. شاعر از نام محمد به عنوان دینپناه یاد میکند و میگوید که او مانند مسیح، میتواند جانهای زیادی به مردم ببخشد. او اشاره میکند که مردم دنیا زیر سلطه او هستند و هرگز کسی مثل او نداشتهاند. همچنین بیان میکند که اگر حق خدمت او را فراموش کردهاند، اما او هنوز حقوقی بر گردن آنها دارد. ابن یمین از احساس فراق و ناامیدی خود میگوید و از علاء الدوله درخواست میکند که او را فراموش نکند و به یاد داشته باشد، چون کمال و جاه او هیچ گاه نباید کم شود.
هوش مصنوعی: از ابن یمین پیامی به باد صبحگاهی فرستاده میشود به علاء دولت و دین، آصف زمان.
هوش مصنوعی: دستور پیامبر محمد به گونهای است که در هر لحظه، زندگی و روحی را به مردم میدهد، همانطور که مسیحا جانهای زیادی را زنده میکند.
هوش مصنوعی: آدمیان به فرمان و اطاعت پروردگارشان به زندگی ادامه میدهند و این موضوع نشان میدهد که هیچکس نمیتواند وجود چنین جهانی را انکار کند.
هوش مصنوعی: اگر حق خدمت و منت ما از یاد رفته، باید بدانی که حقوق و مطالباتی که به گردن توست همچنان برقرار است.
هوش مصنوعی: ناگهان میفرمایی که من را فراموش کردهای و این باعث میشود که روح من از بار سنگین این غم رها شود.
هوش مصنوعی: از بینظمی و ناامیدی در تقدیرم، همین است که من از مقام بلند تو به حالت حیرت و سردرگمی افتادهام.
هوش مصنوعی: هرگز بزرگی و مقام تو کم نمیشود، اگر یاد من را که دور افتاده و بیچارهام فراموش نکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.