خسروانرا دو کار میباید
تا شود کار خسروی بنظام
اولا همتی چو ابر بهار
که دهد بهره خواص و عوام
ثانیا هیبتی که دشمن را
خون چکاند بجای خوی زمسام
گر یکی زین دو خصله پامال است
خسرویرا مدار چشم دوام
این دو چیزست و هیچ دیگر نیست
خسرویرا همین دو هست قوام
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
خسروانرا دو کار میباید
تا شود کار خسروی بنظام
اولا همتی چو ابر بهار
که دهد بهره خواص و عوام
ثانیا هیبتی که دشمن را
خون چکاند بجای خوی زمسام
گر یکی زین دو خصله پامال است
خسرویرا مدار چشم دوام
این دو چیزست و هیچ دیگر نیست
خسرویرا همین دو هست قوام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا اول سپیده بام
می همی خورد می به رطل و به جام
با سماعی که از حلاوت بود
مرغ را پایدام ودل را دام
با بتانی که می ندانم گفت
[...]
رام روز است بخت و دولت رام
ای دلارام خیز و در ده جام
ز آن قنینه یکی قدح پر کن
همچو کبک دری یکی بخرام
کام ران و جهان به لهو گزار
[...]
از برای قبول خاصه و عام
به پا باشدت قعود و قیام
ای بملک تو زینت ایام
وی ز تیغ تو نصرة اسلام
بندهٔ حل و عقد تو فلک
سخرهٔ امر و نهی تو ایام
دل پاک تو مجمع دانش
[...]
جرم خورشید دوش چون گه شام
سر به مغرب فرو کشید تمام
از بر خیمهٔ سپهر بتافت
ماه رزین او چو ماه خیام
چون طناب شفق ز هم بگسست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.