پیروی خردت روی ظفر بنماید
که خرد بر سپه هستی تو هست یزک
بخرد راه توان برد بسوی درجات
که خدا گفت که عاقل نبود زاهل درک
رو هنر جمع کن از تفرق مال منال
مرتضی را چه تفاوت که برد غیر فدک
مال مایل بود ای ابن یمین علم طلب
کز تو یکدم نشود در غم و شادی منفک
علم دادند به ادریس و به قارون زر و سیم
شد یکی فوق سماک و دگری زیر سمک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت خرد و دانش اشاره دارد و میگوید که پیروی از خرد میتواند به موفقیت و پیروزی منجر شود. خرد به عنوان نیرویی است که انسان را به درجات بالا هدایت میکند. خداوند بیان کرده که عاقل نسبت به جاهل درک بیشتری دارد. در ادامه، شاعر به جمعآوری هنر و دانش از مال و دنیا کیش اشاره میکند و میافزاید که تفاوتی ندارد که چه کسی مال دنیا را به دست آورد، مهمتر اثرگذاری علم و دانش است. همچنین شاعر به قصههای ادریس و قارون اشاره میکند که یکی به مقام بالایی رسید و دیگری به قعر، نشاندهنده این است که ثروت تنها نیست بلکه دانش برتری دارد.
هوش مصنوعی: اگر به خرد و اندیشهات اعتماد کنی، میتوانی به پیروزی و موفقیت دست یابی. زیرا عقل و خرد، رهبری و هدایت زندگی تو را بر عهده دارند.
هوش مصنوعی: با کمال عقل و خرد میتوان به سطوح بالای رسیدن و ترقی دست یافت، زیرا خداوند فرموده است که عاقل و دانا از نادان و جاهل متمایز است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در هنر و خلاقیت، خود را از تفرقههای دنیوی و مادی دور نگه داریم. چه تفاوتی دارد که کسی از فدک بهرهمند شود، در حالی که روح و ماهیت اصلی هنر و ابداع در اتحاد و همدلی نهفته است.
هوش مصنوعی: ای پسر یمین، مال و ثروت ناپایدار است، لذا علم و دانش را طلب کن تا در هر حالتی، چه در غم و چه در شادی، از تو جدا نشود و همواره همراهت باشد.
هوش مصنوعی: به ادریس علم و دانش بخشیدند، در حالی که به قارون ثروت و پول دادند. یکی به بالاترین مقام و جایگاه رسید و دیگری به پایینترین سطح سقوط کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرد ثابت قدم آنست که از جا نرود
ورچه سرگشته بود گرد زمین همچو فلک
همچو سیمرغ که از جا نبرد طوفانش
نی چو گنجشک که افتد ز دم باد تفک
بهره ئی از ملکت هست و نصیبی از دیو
[...]
ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک
حق نگه دار که من میروم، الله مَعَک
تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس
ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک
در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن
[...]
گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک
کی فرود آورد از کبر دگر سر به فلک
ماه از عارض تو منفعل و آب خجل
شد و دادند گواهی ز سما تا به سمک
پستهٔ شور زند با لب شیرین تو لاف
[...]
زیروائی که بود گرم و به او نان تنک
مرهم سینه مجروح بود روز خنک
صحن ماهیچه پر قیمه اگر دست دهد
خرم آن جان گرانمایه که دریافت سبک
جان کند تازه کنون خربزه ابدالی
[...]
باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک
میزند نوبت من ادر که البرد هلک
باز لشگر کش برد از بغل قلهٔ کوه
میدواند به حدود از دمه چون دود برگ
باز از پرتو همسایگی شعلهٔ نار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.