کسی کو ز غوغای فقر و نیاز
بغیر از جنابت نجوید مناص
گرش حاجت از تو نگردد روا
وز آن بینوائی نگردد خلاص
یقین دان که رونق ز بازار او
تو بردی و سیمش تو کردی رصاص
به بی آبی او را چو خون ریختی
براینند یکسر عوام و خواص
همی شاید او هم بتیغ زبان
ترا خون بریزد به رسم قصاص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به فقر و نیاز انسانها اشاره میکند و بیان میکند که کسی که در فقر است، به غیر از جنابت و نیاز خود، چیزی دیگری نمیطلبد. او تأکید میکند که اگر نیاز شخص به کمک شما برطرف نشود، او همچنان در محنت و نیاز باقی میماند. همچنین، شاعر بیان میکند که شما باعث رونق و ثروت او شدهاید و اگر او در بیآبی و فقر زندگی کند، این بیعدالتی به عواطف عمومی و خاص تأثیر میگذارد. در پایان، شاعر هشدار میدهد که ممکن است او نیز با زبانش به شما آسیب بزند و انتقام بگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که از شلوغی و هیاهوی فقر و نیاز به غیر از پاکی و طهارت دست نیابد.
هوش مصنوعی: اگر خواستهاش از تو برآورده نشود و از آن نداری نجات نیابد، فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بدان که تو باعث رونق بازار او هستی و زیباییاش را به چیزی بیارزش تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: به خاطر بیآبی او را مانند خون بر زمین ریختی، و همه مردم، چه عوام و چه خواص، بر این موضوع توافق نظر دارند.
هوش مصنوعی: شاید او نیز با زبان تند خود، بر تو آسیب بزند و انتقام بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بند جهان داد خود را خلاص
به معشوقی عرشیان گشت خاص
یکی گفتش از چار سوی قصاص
چه کردی که آمد به جانت خلاص؟
الهی به انفاس پاکان خاص
ز ادناسِ نفسِ بهیمی خلاص
کسی را که دید از تردد خلاص
به همراهی خویشتن کرد خاص
کنی ابن عمم ز زندان خلاص
برون آورش همچو زر از رصاص
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.