گنجور

 
ابن یمین

عوانرا آشنا مشمر تو روزی

بتخصیصی ز تو بیگانه گردد

اگر در مهر او چون موی گردی

ز بهر کندنت چون شانه گردد

عوانرا سگ نشاید گفت زیراک

که گر سگ بشنود دیوانه گردد

سگی را گر دهی نانی تو گاهی

همیشه او در آن خانه گردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode