گنجور

 
ابن یمین

عوانرا آشنا مشمر تو روزی

بتخصیصی ز تو بیگانه گردد

اگر در مهر او چون موی گردی

ز بهر کندنت چون شانه گردد

عوانرا سگ نشاید گفت زیراک

که گر سگ بشنود دیوانه گردد

سگی را گر دهی نانی تو گاهی

همیشه او در آن خانه گردد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فخرالدین اسعد گرگانی

به دست آز دل دیوانه گردد

ز خواب و خرمی بیگانه گردد

عطار

دلی کز عشق او دیوانه گردد

وجودش با عدم همخانه گردد

رخش شمع است و عقل ار عقل دارد

ز عشق شمع او دیوانه گردد

کسی باید که از آتش نترسد

[...]

سلمان ساوجی

همی ترسم که او دیوانه گردد

به یکبار از خرد بیگانه گردد»

سلیمی جرونی

چو روگردان بخار از خانه گردد

چو باز آید همه در دانه گردد

صفای اصفهانی

اگر خلق از خودی بیگانه گردد

خدا را آشنای خانه گردد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه