گنجور

 
ابن یمین

هر کو درین زمانه طلبکار منصبی است

هیچ از نصاب عقل مر او را نصیب نیست

گیتی بجز فریب ندارد طریقه ئی

از وی خلاف وعده نمودن غریب نیست

سرور کند بلطف وز پا افکند بعنف

اینست عادتش زوی اینها عجیب نیست

گردون نسب نپرسد و هست از حسب ملول

پیروز روز آنکه حسیب و نسیب نیست

ابن یمین گرت به عمل میل خاطرست

اول بدانکه آخر آن جز مهیب نیست

حال نجیب و آن عمل عزل او نگر

یک واعظت چو حال تباه نجیب نیست

چون عزل مرد هست بجای طلاق زن

خرم کسیکه قاضی و شیخ و خطیب نیست