در باغ حسن سرو روانی براستی
دور از تو چشم بد همه جانی براستی
وقت صبوح با لب خندان بسان صبح
بنمای رخ که سرو روانی براستی
بگشای لب که وقت سخن در شاهوار
از لعل آبدار نشانی براستی
آزاد سرو را نرسد با قدت عناد
گر خط بندگیش ستانی براستی
با شاخ سدره دعوی بالا اگر کنی
حالی بمنتهاش رسانی براستی
دارم گمان کز آن منی سرکشی مکن
باشد که گردد از تو گمانی براستی
بر چشم جویبار من ایسرو خوش خرام
بنشین بناز کز در آنی براستی
کرد آب چشم ابن یمین آشکار کو
دارد نظر بدوست نهانی براستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.