گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

ایماه دل افروز بگردان قدح می

چون ماه فلک دم مزن از دور پیاپی

گر با تو کسی گفت که من توبه شکستم

مشنو صنما توبه کجا کرده و که کی

ما و می و رودی و سرودی ز گه شام

تا نعره زند مؤذن شبخیز که یا حی

گر پر خردی دم زند از وعظ و نصیحت

مستان خرابش بجهانیم به هی هی

در وقت بهار ار چه بود لاله مطرا

از قطره باران چو گل روی تو از خوی

بی روی توأم میل چمن نیست که مجنون

بر عارض لیلی بود آشفته نه بر حی

یکبار ببر در کش و بنواز چو چنگم

تا کی دهدم دم لب شیرین تو چون نی

هر دل که بر و ناوک چشم تو گذر کرد

پیدا نبود زخمش و خونها چکد از وی

هر چند دل گم شده را ابن یمین جست

بیرون نشد از چین سر زلف توأش پی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

چون آب ز بالا بگراید سوی پستی

وز پست چو آتش بگراید سوی بالا

سنایی

علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی

ما را ز نه چیزی برسانید به چیزی

ما کبک دری بوده گریزیده ز کبکی

او کرده دل ما چو دل باز گریزی

تا ما ز پی تنقیت و تقویت او

[...]

میبدی

اذا ما خلوت الدّهر یوما فلا تقل

خلوت و لکن قل علیّ رقیب‌

یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست‌

صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی

محمد بن منور

زان باده که با بوی گل و گونۀ لعلست

قفل دَرِ گُرمست و کلید درِشادی

ادیب صابر

ای یافته از روی تو و رای تو دنیا

حسنی و جمالی و شکوهی و بهایی

از فهم تو و فکرت تو بر فلک طبع

نوری و شعاعی و فروغی و ضیایی

احوال مرا نزد تو دانی که نباشد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه