ایماه دل افروز بگردان قدح می
چون ماه فلک دم مزن از دور پیاپی
گر با تو کسی گفت که من توبه شکستم
مشنو صنما توبه کجا کرده و که کی
ما و می و رودی و سرودی ز گه شام
تا نعره زند مؤذن شبخیز که یا حی
گر پر خردی دم زند از وعظ و نصیحت
مستان خرابش بجهانیم به هی هی
در وقت بهار ار چه بود لاله مطرا
از قطره باران چو گل روی تو از خوی
بی روی توأم میل چمن نیست که مجنون
بر عارض لیلی بود آشفته نه بر حی
یکبار ببر در کش و بنواز چو چنگم
تا کی دهدم دم لب شیرین تو چون نی
هر دل که بر و ناوک چشم تو گذر کرد
پیدا نبود زخمش و خونها چکد از وی
هر چند دل گم شده را ابن یمین جست
بیرون نشد از چین سر زلف توأش پی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به می و شراب و عشق میپردازد و دل را به شادی و خوشی دعوت میکند. او میگوید که اگر کسی برای توبه و نصیحت سخن بگوید، نباید به آن گوش داد، چون مستان با هیجان به زندگی ادامه میدهند. شاعر از زیبایی محبوبش و تاثیر آن بر دلها میگوید و اینکه بدون دیدن محبوب، هیچ لذتی از زندگی نمیبرد. او از عشق و درد ناشی از آن سخن میگوید و میخواهد که محبوبش او را نوازش کند تا از غم و اندوه رهایی یابد. در نهایت، شاعر به جستوجوی دل گمشدهاش در زلف محبوب اشاره میکند و میفهمد که هیچ چیزی نمیتواند او را از عشق مطلوبش جدا کند.
هوش مصنوعی: ای دلربا، بگردان جام می را همچون ماهی که در آسمان میتابد، و از دور به من نگو که دم نزن.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو گفت که من توبه را شکستهام، به حرف او گوش نده، ای زیبا! چون توبه را چه کسی کرده و چه کسی آن را شکسته است؟
هوش مصنوعی: ما در کنار می و رودی و آهنگی زندگی میکنیم، از غروب تا زمانی که مؤذن برای نماز شب آواز میدهد و میگوید ای زنده.
هوش مصنوعی: اگر فردی خردمند باشد، از اندرز و نصیحت سخن میگوید، اما مستان و شادمانان او را به خوشی و شعف وارد میکنند.
هوش مصنوعی: در فصل بهار، هر چند لالهها از قطرات باران شاداب و زیبا میشوند، اما زیبایی گل روی تو از هر چیز دیگری بیشتر است.
هوش مصنوعی: بدون دیدن تو، هیچگونه علاقهای به گلزار ندارم، زیرا مجنون تنها به خاطر لیلی دچار آشفتگی است، نه به خاطر طبیعت.
هوش مصنوعی: یکبار مرا در آغوش بگیر و مانند چنگ (ساز)، نوازش کن تا وقتی که از لبان شیرین تو، نفس میزنم مثل نی آواز سر دهم.
هوش مصنوعی: هر دلی که به زیبایی و نگاه تو دل باخت، زخماش آشکار نشد، اما خون دلش بر زمین ریخت.
هوش مصنوعی: هرچند که دل گمشدهام را جستجو کردم، اما نتوانستم از پیچ و خمهای چهرهات بیرون بیایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو آتش بگراید سوی بالا
علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی
ما را ز نه چیزی برسانید به چیزی
ما کبک دری بوده گریزیده ز کبکی
او کرده دل ما چو دل باز گریزی
تا ما ز پی تنقیت و تقویت او
[...]
اذا ما خلوت الدّهر یوما فلا تقل
خلوت و لکن قل علیّ رقیب
یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست
صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی
زان باده که با بوی گل و گونۀ لعلست
قفل دَرِ گُرمست و کلید درِشادی
ای یافته از روی تو و رای تو دنیا
حسنی و جمالی و شکوهی و بهایی
از فهم تو و فکرت تو بر فلک طبع
نوری و شعاعی و فروغی و ضیایی
احوال مرا نزد تو دانی که نباشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.