کار عشاق است جان در عشق جانان باختن
عشق جانان در حقیقت نیست جز جان باختن
کر کنم جان در سر سودای وصلش باک نیست
زانکه در کوی سلامت عشق نتوان باختن
تا ز عاج و انبوسش گوی و چو کان کرده اند
هیچ ناید خوشترم از گوی و چوکان باختن
نرد خوبی در تمامی بر بساط دلبری
کس نیارد مثل او در ملک ایران باختن
آشکارا خواهم افکندن سر اندر پای تو
زانکه آمد دل بجان از عشق پنهان باختن
گر ببازم دین و دنیا بر بساط عشق او
بر تو دشوارست باشد بر من آسان باختن
جان بجانان گر دهد ابن یمین عیبش مکن
کار عشاقست جان در عشق جانان باختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عشق و فداکاری عاشقانه میپردازد. او از جان باختن در راه عشق معشوق سخن میگوید و بیان میکند که در عشق واقعی، نباید از باختن ترسی داشت. عشق جانان را پیروزی بر دیگر نعمتها میداند و میگوید که هیچ چیز برایش شیرینتر از باختن در این مسیر نیست. شاعر همچنین به بیهمتایی معشوق اشاره میکند و صمیمیت خود را برای فدا کردن جان و مال در راه عشق او ابراز میدارد. در نهایت، او به این نکته تأکید میکند که عاشقان باید بدون هیچگونه قید و شرطی، عشق را بپذیرند و فدای آن شوند.
هوش مصنوعی: عاشقها در عشق محبوبشان باید جان خود را فدای او کنند. در واقع، عشق به محبوب چیزی جز از دست دادن جان نیست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم فدای عشق او شوم، نگران نیستم. چون در مسیر خوشبختی نمیتوانم عشق را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: هیچ چیز برای من دلنشینتر از بازی با گوی و چوگان نیست، حتی اگر از عاج و انبوس (دو ماده قیمتی) ساخته شده باشد، زیرا لذت باختن در این بازی برایم بیشتر از هر چیزی است.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق و دلبرانه، هیچکس نمیتواند مانند او در ایران بازنده باشد.
هوش مصنوعی: من به طور علنی و بدون هیچ پنهانی سر خود را در پای تو میگذارم، زیرا دل من به خاطر عشق به تو تمام رازها را در خود از دست داده است.
هوش مصنوعی: اگر من در عشق او حتی دین و دنیا را از دست بدهم، این برای تو سخت خواهد بود، ولی برای من از دست دادن آسان است.
هوش مصنوعی: اگر کسی جانش را برای محبوبش فدای کند، ایرادی به او نگیرید، زیرا این کار مربوط به عشق است و عاشقان در عشق خود به محبوب، جانشان را فدای او میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
[...]
شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن
کمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن
در مقامرخانه رندان با همت در آی
تا ببینی از گدایان ملک سلطان باختن
در خرابات محبت کار سرمستان بود
[...]
نیست بازی با رخ او عشق پنهان باختن
با چنان رخ غایبانه نیست آسان باختن
جان بسی در باخت عاشق تا به آن رخ عشق باخت
پاکباز آمد مقامر از فراوان باختن
تا بری از من به بازی جان و سر وآنگه روان
[...]
با مسلمان زادگان تا کی دل و جان باختن
بعد ازین خواهم به ترسازاده ایمان باختن
بر امید یک نگاه مرحمت می بایدم
خویش را چون سرمه در چشم عزیزان باختن
تشنه چندین راه ظلمت کرده طی حیف است حیف
[...]
پیش بردم در قمار عشق جانان باختن
صد شکافم بر دل است و یک گریبان باختن
گوی میدان وفا را زخم چوگان بشکند
گر در این میدان سپهر آید به چوگان باختن
بردن جان دیده عشق و چیده بازی، هوش دار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.