ایدل ره عاشقی طلب کن
اندیشه یار نوش لب کن
با خار نخست آشنا شو
پس قصد ربودن رطب کن
امشب که وصال اوست تا روز
می نوش و بکام دل طرب کن
از طره او بگیر شاخی
پیوند دراز نای شب کن
جان در تب عشق او فتادست
عیسی نفسا دوای تب کن
گر ابن یمین گناهکارست
مگذار بکس توأش ادب کن
کاندر ره عاشقی نیابی
زین گرم روی تو خود طلب کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نور ازل و ابد طلب کن
آن را چو بیافتی طرب کن
در کام حزین تشنه لب کن
نذر دل آتشین نسب کن
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.