روی چو صبح تو کرد اشک مرا چون شفق
ریخت ز جز عم گهر لعل تو بر زرورق
تا دلت آتش فکند بر دل پر درد من
شد بترشح برون جان ز تنم چون عرق
گر رمقی داشتم زنده ببوی تو بود
چون تو برفتی ز پیش بس بچه ماند رمق
عاشق قد توأم ای تو مسیحا نفس
لیک چو مریم زراست می نتوان زد نطق
داد صبا را مدد زلف و خط و خال تو
تا ز مثلت دهد عالم جانرا عتق
گفتم و از مهر تو سوخت بباطل دلم
گفت که پروانه را شمع بسوزد بحق
گر کند آنشوخ چشم دعوی خون بر دلم
ابن یمین گوید از بهر خوشآمد صدق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مظاهر روی اوست هیاکل ما خلق
راجع بر سوی اوست طوایف ماسبق
بدو نمودند راه پیمبران فرق
حق نبود غیر او او نبود غیر حق
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.