بدان ای محتسب یکبار دگر
که من رندی گرفتم باز از سر
ز دست ماهروئی جام باده
تو خود دانی که چونم هست در خور
ز وصل دلبرم دوری میفکن
گزیرم نیست تا دانی ز دلبر
هر آنجانی که جانانی ندارد
بود آبحیات او مکدر
ولی اندر صفا صادق چو صبح است
که دارد نور مهر او را منور
تو خواهی کفر گیر و خواه اسلام
نخواهم جز رخش محراب دیگر
چه خوش باشد ز سیمین دست ساقی
می رنگین تر از یاقوت احمر
پریروئی که نقد ابن یمین را
ز چشم و لب دهد بادام و شکر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر حال و هوای شاعر در مواجهه با عشق و زیبایی است. شاعر با اشاره به رندی و نشئگی ناشی از عشق، از دوری از معشوق گلایه میکند و بر این نکته تأکید دارد که زندگی بدون عشق، بیمعناست. او همچنین به زیبایی و طراوت معشوق اشاره کرده و از لذتهایی چون شراب و شفاعت معشوق میگوید. در نهایت، شاعر میگوید که نمیخواهد درگیر مسائل عقیدتی شود و تنها آرزویش دیدن روی معشوق است.
هوش مصنوعی: ای محتسب، دوباره بدان که من دوباره به حال رندی و شادابی بازگشتهام.
هوش مصنوعی: از دستان زیبای یک ماهرو، جام می به دست من رسیده و خودت بهتر میدانی که حال من چگونه است.
هوش مصنوعی: از محبت معشوقم دور نشو، زیرا که راه گریزی برایم نیست تا بدانی چه حالتی از عشق دارم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش عشق و محبت موجود نیست، زندگیاش همچون آب کدر و آلوده است.
هوش مصنوعی: ولی در صفای خودش، مانند صبحی است که نور خورشید او را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: تو هر کدام را که بخواهی انتخاب کن، من جز زیبایی تو هیچ چیز دیگری نمیخواهم.
هوش مصنوعی: میگویند که وقتی ساقی برای ما از لیوان نقرهای شراب میریزد، رنگ آن شراب زیباتر و دلرباتر از رنگ یاقوت قرمز است.
هوش مصنوعی: دختر زیبایی که با نگاه و لبخندش مانند بادام و شکر جذابیت را به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به قدر از برادران برتر
مر تو را شد برادر تو پدر
مادر تو چو مادر پدرست
پس تو را جده باشد و مادر
زان تو معبود گشته ای آن را
[...]
زلف سیه تو ای بت دلبر
هرگاه بود به صورتی دیگر
گه چون زر هست و گاه چون چوگان
گه چون سپر است و گاه چون چنبر
گاه از گل و ارغوان کند بالین
[...]
بردم به کدوی تر بدو حاجت
انگشت نهاد پیش من بر سر
گفتا به گدوی خشک من گر هست
اندر همه باغ من کدویی تر
بنده آن را چگونه گوید شکر
مهر و مه را چه گفت خاکستر؟
فی الذاهبین الاولی
ن من القرون لنا بصائر
لما رأیت مواردا
للموت لیس لها مصادر
و رأیت قومی نحوها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.