زلف سیه تو ای بت دلبر
هرگاه بود به صورتی دیگر
گه چون زر هست و گاه چون چوگان
گه چون سپر است و گاه چون چنبر
گاه از گل و ارغوان کند بالین
گاه از مه و مشتری کند بستر
گه تابد و گه شود خَم اندر خَم
گه پیچد و گه زند سر اندر سر
گه حلقه کند به گل بر از سنبل
گه توده نهد به مه بر از عنبر
هر کس که به او نگه کند بیند
شب در بر آفتاب بازیگر
زلفین تو را همی ستایم من
از بهر تو ای شَکَر لب دلبر
آن لب که به لون و رنگ او هرگز
نشنید و ندید هیچکس گوهر
لاله است و نهفته اندرو لؤلؤ
لعل است و سرشته اندر او شَکَّر
هر گه نگرم عقیق را ماند
پروین به عقیق بر شده مضمر
هر بوسه کز او به قهر بستانم
چون آب حیات هست جان پرور
خواهم که ز جان و دل کنم معنی
در وصف تو ای بت پری پیکر
هر چند که هست وصف تو واجب
از وصف تو مدح شاه واجبتر
شاه همه خسروان معزالدین
سلطانِ بلندبخت نیکاختر
شاهی که ز دین و اعتقاد او
خشنود شدست جان پیغمبر
اندر عرب و عجم ز نام او
بفزود جمال خطبه و منبر
مدحش همه خلق را چو بسمالله
آغاز سخن شد و سرِ دفتر
جسم عدوش چو آبگیر آمد
شمشیر کبود او چو نیلوفر
ای شاه جهان تویی در این گیتی
شایستهٔ تاج و خاتم و افسر
در مدت شصت روز با نصرت
با شصت هزار موکب و لشکر
از مغرب تاختی سوی مشرق
وز باختر آمدی سوی خاور
چون یأجوجَند لشکرِ خصمت
تیغ تو بهسان سد اسکندر
تو حیدری و سپاه بدخواهت
مَخْذول شده چو لشکر خیبر
ویران شود از تو قلعهٔ دشمن
چونانکه حصار خیبر از حیدر
گرچه عدوی تو هست در قلعه
آخر بَرَد از خلاف تو کیفر
گرچه رسن ای ملک دراز آید
آخر سر او رسد سوی چنبر
تا خورشیدست داور گردون
جاوید تو باش بر زمین داور
تو شاه ملوک و خسرو عالم
پیش تو ملوک بنده و چاکر
بخت تو بلند و رای تو عالی
روز تو ز روز بهتر و خوشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای زلف و لب دلبر میپردازد. شاعر از تناسب و تغییر شکلهای زلف سیاه معشوق سخن میگوید و هر بار کاملاً متفاوت و جذاب به نظر میرسد. زلف او گاه به زر، چوگان یا سپر شبیه است و به زیباییهایی چون گل و ارغوان و ماه و ستارهها توصیف میشود. شاعر به ستایش معشوق پرداخته و او را زیباتر از همه میداند.
سپس شاعر به ستایش یک پادشاه میپردازد و او را شایسته تاج و تخت و افسر میداند، کسی که دین و اعتقادش باعث خشنودی پیامبر شده و نزد مردم محبوب است. شاعر اشاره میکند که این پادشاه با لشکری قوی به پیروزی میرسد و در نبردها بر دشمنان خود غلبه میکند. در پایان، شاعر برای پادشاه آرزوی بخت بلند و روزهای خوب میکند و او را برترین در میان ملوک میشمارد.
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو ای معشوق هر زمان که به شکلی دیگر باشد، همواره دلربا و جذاب است.
هوش مصنوعی: گاهی مانند طلا ارزشمند و درخشان است و گاهی مثل توپ چوگان به سمت هدف میرود. گاهی به عنوان سپری برای حفاظت به کار میرود و گاهی همانند حلقهای برای اتصال و پیوند.
هوش مصنوعی: گاهی بر روی گل و گیاهان زیبا میخوابد و گاهی در کنار ماه و ستارههای درخشان میآرامد.
هوش مصنوعی: گاهی به شدت میدرخشد و گاهی به حالتهای خمیده در میآید، گاهی پیچ میخورد و گاهی سرش را در درون خودش فرو میبرد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات او گردنبند گلی بر گردن سنبل میاندازد و زمانی دیگر دانهای از مشک را بر سر ماه میگذارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به او نگاه کند، میبیند که شب مانند یک بازیگر در برابر آفتاب قرار دارد.
هوش مصنوعی: من برای تو، ای معشوق با لبهای شیرین، از زیباییهای زلفهایت ستایش میکنم.
هوش مصنوعی: به معنای این است که آن لب که رنگ و زیباییاش را هیچ کس ندیده و نشنیده، مانند یک گوهر باارزش و بینظیر است.
هوش مصنوعی: داخل لاله، مرواریدهایی نهفته است که با لعل (سنگ قیمتی قرمز) آمیخته شده و شیرینی خاصی به آن بخشیده است.
هوش مصنوعی: هر بار که به زیبایی و درخشندگی عقیق نگاه میکنم، یاد ستارهای به نام پروین میافتم که در درون عقیق نهفته است.
هوش مصنوعی: هر بوسهای که از او به زور بگیرم، مانند آب حیات است که جانم را جلا میدهد و زنده میکند.
هوش مصنوعی: میخواهم از دل و جانم معنای عشق و زیباییات را بیابم ای معشوقه زیبا و دلربا.
هوش مصنوعی: هر چند که توصیف و تعریف تو ضروری است، اما ستایش از شاه اهمیت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: سلطان معزالدین، که همگان او را بهترین و خوششانسترین پادشاهان میدانند و در میان تمامی حکام، از جایگاه ویژهای برخوردار است.
هوش مصنوعی: شاهی که از ایمان و باور او راضی است، جان پیامبر را هم سرافراز میکند.
هوش مصنوعی: در میان عرب و عجم، نام او سبب زیبایی خطبه و منبر شده است.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش او به قدری مشهور و پراکنده است که همچون ذکر بسمالله آغاز هر گفتار و نوشتاری به شمار میآید.
هوش مصنوعی: بدن او همچون حوضی پر از آب است و شمشیرش مانند نیلوفر آبی زیبا و خاص است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهان، تو در این دنیا حقیقتاً شایستهی تاج و نعمتهای سلطنت هستی.
هوش مصنوعی: در ظرف شصت روز با یاری و کمک، شصت هزار کاروان و نیروی نظامی آماده شد.
هوش مصنوعی: تو از سمتی به سمت دیگر سفر کردی و از سمت باختری به سمت شرقی آمدی.
هوش مصنوعی: زمانی که دشمنانت مانند قوم یأجوج و مأجوج به تو حمله میکنند، شمشیر تو همچون سد مقاوم اسکندر عمل میکند.
هوش مصنوعی: تو مانند حضرت علی هستی و دشمنان تو به طور کامل شکست خوردهاند، همچنان که لشکریان خیبر در برابر ایشان ناامید شدند.
هوش مصنوعی: دشمنان مانند دژ خیبر که در برابر حیدر نابود شد، از تو شکست خواهند خورد و ویران خواهند شد.
هوش مصنوعی: اگرچه دشمن تو در آخرین نقطه موجود است، اما هیچکس قادر نخواهد بود که بر خلاف تو مجازات بگیرد.
هوش مصنوعی: هر چند که یک رشته دراز باشد، در نهایت انتهای آن به حلقهای میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید بر آسمان میدرخشد، تو نیز باید بر زمین قاضی و داور باشی.
هوش مصنوعی: تو پادشاهی و بزرگترین فرمانروا، به طوری که پشت سر تو، پادشاهان دیگر نیز در مقام بنده و خدمتکار قرار دارند.
هوش مصنوعی: روزگار خوشی در انتظار توست و در فکر و تدبیر تو نیز حکمت و بزرگی وجود دارد. امیدوارم هر روز که میگذرد، بهتر و شیرینتر از روزهای پیشین باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به قدر از برادران برتر
مر تو را شد برادر تو پدر
مادر تو چو مادر پدرست
پس تو را جده باشد و مادر
زان تو معبود گشته ای آن را
[...]
بردم به کدوی تر بدو حاجت
انگشت نهاد پیش من بر سر
گفتا به گدوی خشک من گر هست
اندر همه باغ من کدویی تر
بنده آن را چگونه گوید شکر
مهر و مه را چه گفت خاکستر؟
فی الذاهبین الاولی
ن من القرون لنا بصائر
لما رأیت مواردا
للموت لیس لها مصادر
و رأیت قومی نحوها
[...]
ای جزع تو، هم نیام و هم خنجر
وی لعل تو، هم شراب و هم ساغر
از نقش تو، نغز خامه ی مانی
وز روی تو، تیره کلبه آذر
خوی کرده زطیره عذارت مه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.