لب و دندان تو با لعل و گهر میماند
زلف و رخسار تو با شام و سحر میماند
حسن رخسار قمر گر نبدی عاریتی
گفتمی پرتو رویت به قمر میماند
جزع در بار من از آرزوی لعل لبت
روز و شب با صدفی پر ز گهر میماند
چهره منمای به دشمن که ز زخم نظرش
بر رخ نازکت ای دوست اثر میماند
چشم من در غم تو چون سپر افکند بر آب
نرگسی بین که به نیلوفر تر میماند
گفته بودی که ز دست غم من جان نبری
نبرم جان ببرم هیچ دگر میماند
هر که پا در ره عشقت چو من از صدق نهاد
نه همانا که دلش در غم سر میماند
شور فرهاد کجا کم شود از پاسخ تلخ
رو تُرُش کردن شیرین به شکر میماند
سخن ابن یمین گرچه سراسر گهر است
لیکن از گوش تو چون حلقه به در میماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.