گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

ای کرمت نظم داده کار جهانرا

والی اقلیم جسم ساخته جانرا

داده شتاب و درنگ از ره حکمت

قدرت تو هیأت زمین و زمانرا

کرده گهر پاش و درفشان بطبیعت

از کرم ابر بهار و باد خزانرا

بهر شکار خرد ز غمزه و ابرو

داده بهر ماهروی تیر و کمانرا

در چمن گلشن وجود خلایق

کرده بسی جویبار آب روانرا

هر چه ازین پیش بود و باشد ازین پس

علم تو دانسته آشکار و نهانرا

می نرسد پا بر آستان جلالت

وقت سیاحت خیال و وهم و گمانرا

لطف تو معنی نهفته در دل آگاه

حکمت تو در زبان نهاده بیانرا

قدرت تو داده ترجمانی فکرت

ز اول فطرت سخن سرای زبانرا

مهر تو در سنگریزه های بدخشی

تعبیه کرده است داروی خفقانرا

از پی نظم امور عالم هستی

قوت اعطا و منع داده بنانرا

شهپر مرغان که از قبیل جماد است

صنع تو کرده است آلت طیرانرا

لطف تو کانرا نهایتی نه پدیدست

نظم معاش و معاد خلق جهانرا

از همه عالم گزیده بهر رسالت

راهبر ساکنان کون و مکانرا

شمع نبوت چراغ دوده آدم

احمد مرسل مثلث قمرانرا

ابن یمین است روز حشر و رکابش

تا که بتابد سوی بهشت عنانرا

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode