از من ای باد صبا لطف بود گر سحری
ببر خسرو آفاق رسانی خبری
قدوه اهل کرم یونس طاهر نسب آنک
بحر و کان را نبود با دل و دستش خطری
آن عطا پاش که همتاش بصحرای وجود
نارد از کتم عدم مادر ارکان پسری
و آنکه طوطی طبیعت نشود نطق سرای
تا ز شکرش نبود در دهن او شکری
چون بدان حضرت با رفعت میمون برسی
عرضه دار از من و از حال من آنجا قدری
که مرا هست یقین آنکه سوی ابن یمین
بودت از عین عنایت گه و بیگه نظری
چه خطا رفت که امسال نبینم چون پار
نکند بر در او موکب لطفت گذری
راستی را نپسندد خرد از همچو منی
با وجود چو توئی جستن جود از دگری
آفتاب کرمی سایه ازو باز مگیر
تا بدانند که کردست عنایت اثری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از باد صبا میخواهد که خبری از خسرو (فرمانروای دل) به او برساند. او به صفات نیک یونس طاهر نسب اشاره میکند و میگوید که بخشش او خطر ندارد. شاعر به عطا و generosity اشاره میکند که مانند پسرکی از عدم به وجود آمده است. همچنین، از طبیعت طوطی میگوید که فقط زمانی میتواند سخن بگوید که شیرینی شکر در دهانش باشد. شاعر خواهان این است که وقتی به مقام بالای دوست میرسد، حال او را به آن دوست منتقل کند. او یقین دارد که برداشتهای نیکو از او کم و بیش وجود دارد. شاعر از این احساس غمگین است که در این سال نمیتواند زیباییهای گذشته را ببیند و از ورود به درگاه لطف دوست ناامید است. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که با وجود وجود نیکویی چون محبوب، جستجو در دیگر بخششها بیفایده است و از خورشید کریمی که سایهاش را میگیرد، میخواهد به او توجه کند تا نقش عنایتش آشکار شود.
هوش مصنوعی: ای باد صبحگاهی، اگر لطفی کنی، بهتر است که خبری از آن پادشاه جهان را به سحرگاهان برسانی.
هوش مصنوعی: در میان بهترینهای سخاوت، یونس قرار دارد، که نسبش پاک و خالص است. او مانند دریا بزرگ و بینهایت است، اما هیچ خطری از سوی دل و دست او متوجه کسی نمیشود.
هوش مصنوعی: آن بخششی که از دل و اندیشهاش به دشت وجود میریزد، از پردهی عدم مادر همهی هستیها را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: کسی که نتواند به زیبایی و دلنشینی سخن بگوید، مانند طوطی نیست که از وجود شیرینی در دهانش بهرهمند باشد. در واقع، حرفهایش فاقد جذابیت و شیرینی است.
هوش مصنوعی: وقتی به آن مقام والا و بزرگ برسی، از طرف من و وضعیت من در آنجا چیزی بگو و ارائه کن.
هوش مصنوعی: من به خوبی میدانم که توجه و عنایت تو به من همواره وجود دارد و هر لحظه از وجودت مرا مینگری.
هوش مصنوعی: چرا امسال نتوانستم مانند سال گذشته، با شوق و محبت به درگاه تو بیایم و جلوههای زیبایت را ببینم؟
هوش مصنوعی: خرد نمیتواند از وجود کسی مثل من خوشنود باشد در حالی که وجود تو هست. چرا باید از دیگری خوبی و بخشش را جستجو کنم؟
هوش مصنوعی: خورشید کرمی، سایهاش را از کسی نگیرید تا بفهمند که لطف و محبت او چه تأثیری دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من خواهی و اندوه دل من نبری
اینْت بیرحمی و بیمهری و بیدادگری
تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی
من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری
غم تو چند خورم و انده تو چند برم
[...]
چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری
باز برگرد به بستان در چون کبک دری
تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری
که به چشم تو چنان آید، چون درنگری
آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد
زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری
تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری
زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری
می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک
[...]
گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری
گشت تابنده ز دریای معانی گهری
سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک
ملکالعرش عطا داد ملک را پسری
ملک باغ است و در آن باغ ملک سنجر هست
[...]
شیفته کرد مرا هندوکی همچو پری
آنچنان کز دل عقل شدم جمله بری
خوشدلی شوخی چون شاخک نرگس در باغ
از در آنکه شب و روز درو در نگری
گرمی و تری در طبع هلاک شکرست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.