خرم دل آن کس که به غم های تو شاد است
الّا غم رخسار تو غم ها همه باد است
بگشا گره از ابروی مشکین که ببینند
کاندر خم ابروی تو پیوسته گشاد است
در طلعت تو صنع الهی بتوان دید
گویی مگر آیینه سکندر به تو دادهست
چندین ارنی گوی به اطوار دوانند
عکسی مگر از روی تو به کوه فتادهست
بگذر به چمن چون گل سیراب و نظر کن
در غنچه که از شرم تو بُرقع نگشادهست
از سرو سرافراز بنه سرکشی از سر
کاین باغچه را سرو بسی همچو تو یاد است
شوخی مکن و چهره میفروز که در خاک
بس چهره شاهان منوچهر نژاد است
هر لاله که بر دشت نمودار کلاهی است
تاج سر جمشید و فریدون و قباد است
چون ابن حسام از دو جهان قطع نظر به
آنرا که سر کوی تو میعاد و معاد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست و گر هست نصیب دل اعداست
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست
بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست
دادار جهان ملک جهان وقف تو کردست
بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست
طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است
نی نی نه جهانست که اقبال جهانست
آن چرخ محلست که با حلم زمینست
[...]
ایام نشاط است که عید است و بهار است
گیتی همه پربوی گل و رنگ و نگار است
در هر وطنی خرمی از موکب عیدست
در هر چمنی تازگی از باد بهارست
تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.