حقّا که به حسن تو ملک نیست
گفتم به یقین و هیچ شک نیست
شوری ز لب تو در جهان است
کامروز لبی بدان نمک نیست
در خون و رگ من است مهرت
بی مهر تو هیچ خون و رگ نیست
چشمان تو قلب دل شکستند
رو غمزه که حاجت کمک نیست
بی خط و سجل تو را غلامم
حاجت به قباله و به صکّ نیست
در گردن من که گردن من
او را ز غلامی تو فک نیست
چون ابن حسام مبتلایی
در زیر کبودی فلک نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق شاعر به محبوبش اشاره دارد. شاعر بیان میکند که زیبایی محبوبش بالاتر از هر چیزی است و او هیچ شکی در این باره ندارد. لبهای محبوبش موجب شور و شوق در دنیا هستند و عشق او در وجود شاعر جریان دارد. به گونهای که بدون عشق محبوبش، زندگیاش بیمعناست. شاعر همچنین احساس میکند که چشمان محبوبش قلب او را شکسته است و نیازی به مدارک و اسناد برای اثبات عشق و بندگیاش ندارد. او خود را غلام محبوب میداند و به شدت تحت تأثیر عشق او قرار دارد. در نهایت، شاعر به حال خود میپردازد و از شدت عشق و دردهایش میگوید.
هوش مصنوعی: به راستی که زیبایی تو بینظیر است، این را با اطمینان میگویم و هیچ شکی در آن ندارم.
هوش مصنوعی: امروز شور و شوقی در دنیا به خاطر لب توست، اما هیچ لب دیگری که به شیرینی و جذابیت تو باشد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: محبت تو در وجود من همچون خون و رگ جاری است؛ بدون عشق تو، وجودم خالی و بیمعناست.
هوش مصنوعی: چشمهای تو با جاذبههای خود، دل مرا شکستند. نیازی به کمک و درخواست نیست.
هوش مصنوعی: من بدون هیچ مدارک و احراز هویتی، به تو خدمتگزارم و نیازی به اسناد و قراردادهای رسمی ندارم.
هوش مصنوعی: در گردن من، که به خاطر توست، هرگز از بندگی تو آزاد نخواهم بود.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، هیچ کس به اندازه ابن حسام دچار مشکلات و مصائب نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
در نقد وفاش هیچ شک نیست
محتاج گواهی محک نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.