گنجور

 
ابن حسام خوسفی

پوشد ز زشک یلمق تو اطلس آفتاب

پیش رخ تو ذره بود واپس آفتاب

جز زلف تو که سجد کند آفتاب را

در دور حسن تو نپرستد کس آفتاب

گر آفتاب تیره شود با کمال نور

یک لمعه از لقای تو ما را بس آفتاب

گفتم مگر به سر رسدم آفتاب وصل

در طالعه نبود بدین سدرس آفتاب

گر مهر طلعت تو بر ابن حسام تافت

شاید که تافت بر سمن و بر خس آفتاب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۵ به خوانش مصطفی محدثی خراسانی نقل از کانال تلگرام ابن حسام خوسفی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم