گو آنکه ترا انیس جان است
کام دل و راحت روان است
در چشم تو نیست جز خیالش
مقصود تو نیست جز وصالش
سرمایۀ راحت دلت اوست
پیرایۀ بخت مقبلت اوست
شد زنده به مهر او روانت
معمور ازوست ملک جانت
از بادۀ شوق او شدی مست
دادی به هوای او دل از دست
جان تو ز عشق او بقا یافت
چون صبح ز مهر او صفا یافت
آیینۀ حسن او دل تست
عشقش ز دو کون حاصل تست
معراج حقیقت است عشقش
منهاج طریقت است عشقش
گر کرد مدام غم اسیرت
گشت از ره لطف دستگیرت
درد تو به وصل خود دواکرد
کام تو ز لعل خود دواکرد
بعد از دعوات روحپرور
چون بوی گل و نسیم عنبر
میگویدت از طریق یاری
کای رهرو راه دوستداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.