گنجور

 
 
 
مسعود سعد سلمان

آنی که ز کبر ما نپسندی مهد

قسمم ز تو خارست ز گل زهر از شهد

در عشق توام سود نمی دارد جهد

چون لاله سیه دلی و چون گل بد عهد

سید حسن غزنوی

هر تیر کز این طبع چو الماس جهد

بر دیده مهش جای چو بر جاس دهد

در طاس فلک فتاده آوازه من

تا کیست که دست رد بر این طاس نهد

عطار

چون غمزهٔ تو جادویی آغاز نهد

ممکن نبود که هیچ غمّاز جهد

بر هم زدهای همه جهان در نفسی

آخر که جهان به دست تو باز دهد

اوحدالدین کرمانی

درویش ز درویشی از آن می نرهد

کاین دهر درم به جای خود می ننهد

آن را که دل است هیچ درویشی نیست

و آن را که به دست است دلش می ندهد

نجم‌الدین رازی

گر دولت درد دین ترا دست دهد

یا باد ارادت و طلب بر تو جهد

یا موی کشان ترا بر شیخ برد

یا او بدواسبه روی سوی تو نهد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه