گنجور

 
بلند اقبال

به کار نماز آی و سستی مکن

به طاعات تندی وچستی مکن

به کار عبادت چوکاهل شوی

ز یادخدا زودغافل شوی

حذر کن ستهزا مکن بر نماز

مکن باکسی شوخی اندرنماز

که گردد ز تو دین ودنیا هلاک

پشمان شوی گردی اندوهناک

چوصوم وصلوة از برای خداست

برای خدا کار کردن رواست

نمیباشد اندردلت هیچ نور

دلت درنماز ار ندارد حضور

اگر نیست حاضر دلت درنماز

نمازت نیرزد به سیری پیاز

اگر روزه تن کاهد آگاه شد

ز اسرار کس هر که تن کاه شد

اگر چه ازین روزه و این نماز

خداوند عالم بود بی نیاز

چوحکم از خدا هست وامر رسول

بباید نمود از دل وجان قبول

گرت میل طاعت بودساعتی

از این دونکوتر نشد طاعتی