ز سرتا به پا خویش را هوش کن
منت آنچه گویم چو در گوش کن
دهم چند پندت ز منگفتن است
ز من گفتن است از تو بشنفتن است
اگر بشنوی پندم از جان ودل
نخواهی شدن هرگز از کس خجل
ز من این نصایح اگر بشنوی
بود بهتر از دولت خسروی
دراول بود تلخ اگر طعم پند
در آخر لذیذ است و شیرین چو قند
نصیحت به منکرد استاد من
که کمتر ز در نیست قدر سخن
مده پند آنکس که دربندنیست
که صفرا علاجش زگلقندنیست
گهر پندو گوینده گوهر فروش
اگر مشتری نیست بنشین خموش
نه هرکس خریدار گوهر بود
خریدار گوهر نه هر سر بود
بود شهریار آنکه گوهر خرد
که دهقان بز وگاو یا خر خرد
نگردد به کس پند اگر سودمند
کشدکارش آخر به زنجیر وبند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.