نه هر تاجداری بود شهریار
خروسان بسی دیده ام تاجدار
نه هر خسروی صاحب افسر است
نه هر چیز شیرین شود شکر است
نه هر کس بود زابلی رستم است
نه هر کس که طائی بود حاتم است
نه مرد است دارای ریش وذکر
که هستند دارا بز و نره خر
هر آئینه سازی نه اسکندر است
سزاوار هر سر کجا افسر است
نه هر کس که مه طلعت ومشک مواست
توان گفت دلبر که گویند اوست
که باچیز دیگر بود دلبری
بود شیوه او به دست پری
نه هر جنگجوئی است پور پشنگ
نه پور پشنگ است هر کس به جنگ
نه اندر قرن هر که بد شد اویس
نه هر عامری را توان گفت قیس
نه هرکس که خوانند اورا بزرگ
توان میش را گیرد از چنگ گرگ
بزرگی سزاوار یزدان بود
که بود و وجود همه ز آن بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.