بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹ - قطعه به خداوند آسمان وزمین که دلم سیر گشته از دنیا کاش یکباره نیست می گردید آسمان و زمین ومافیها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به خداوند آسمان و زمین قسم میخورد و بیان میکند که دلش از دنیاست و آرزو دارد که یکباره این دنیا و تمام موجوداتش نابود شوند.
هوش مصنوعی: به خداوند آسمان و زمین قسم که دلم از دنیا و تمام چیزهایش خسته و سیر شده است.
هوش مصنوعی: ای کاش که همه چیز در یک لحظه از بین میرفت و دیگر گردشی در آسمان و زمین و چیزهایی که در آنهاست وجود نداشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیگلون پرده برکشید هوا
باغ بنوشت مفرش دیبا
آبدان گشت نیلگون رخسار
و آسمان گشت سیمگون سیما
چون بلور شکسته، بسته شود
[...]
دوش در روی گنبد خضرا
مانده بود این دو چشم من عمدا
لون انفاس داشت پشت زمین
رنگ زنگار داشت روی هوا
کلبه ای بود پر ز در یتیم
[...]
بادبان برکشید باد صبا
معتدل گشت باز طبع هوا
خاک دیبا شدست پر صورت
جانور گشته صورت دیبا
شاخ چون کرم پیله گوهر خویش
[...]
در چمنهاش بلبلان ، گویا
نغمهشان جمله «ربنا الاعلی»
نور دین نور عین مهر و وفا
آفریده شده ز لطف خدا
هر که از مهر و از وفا زاید
زو نیاید بعمر جور و جفا
نور دین را هر آینه نکند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.