دوشم آن ترک پریچهره به بر آمد ورفت
تندوآهسته تر از باد سحر آمد ورفت
زیست نمود دمی تاکه ببینم رخ او
چون خیالی که درآید به نظر آمد ورفت
رفت واز رفتنش از دیده خون افشانم
سیل خوناب جگر تا به کمر آمد ورفت
وه که خوب آمد وبد رفت چه خون ها که مرا
از غم دوری رویش به جگر آمد ورفت
وعده می داد که ماند به برم تا به سحر
چه خطا دید که چون راهگذار آمدورفت
بت من همچو قمر بود ولی کلبه من
نه فلک بود که مانند قمر آمد ورفت
گفتم او رابنشین پیش بلند اقبالت
گفت منعمر توام عمر به سر آمدو رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.