از سیه چشم توروزم سیه است
آفت جان ودل از یک نگه است
گردچشمت ز پی غارت دل
مژه صف بسته چو شاه و سپه است
نه چو بالای توسرو است به باغ
نه چو رخسار تو تابنده مه است
در بر سرو نه کس دیده قبا
بر سر ماه نه گاهی کله است
بر سر سرونه ماهی است تمام
بر رخ ماه نه زلف سیه است
کی دهی ره به گدای چومنی
که گدای در توپادشه است
این گنه به ز ثواب است مرا
گر نگه بر رخ خوبان گنه است
گفتم ای دل به ره عشق مرو
زآنکه در هر قدمی چه به ره است
گفت دیدم به زنخدانش چهی
که همی میل دلم سوی چه است
گرچه از عشق بلند اقبالم
لیکن از چشم تو روزم سیه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چه زین چرخ گره بر گره است
نعمت عافیت از جمله به است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.