تا به زلفت پیچ وخم افتاده است
در دلم اندوه وغم افتاده است
بینم اندر بینی و ابروی تو
معنی نون والقلم افتاده است
دل مرا درچنگ زلفت همچوچنگ
در فغان زیر وبم افتاده است
خال بر رخسار تو یا هندوئی
در گلستان ارم افتاده است
دل به تصویر دهانت مدتی است
درخیالات عدم افتاده است
خوی به رخسارت بود ازتاب می
یا به گل از ژاله نم افتاده است
تا نمودی زلف چون چنگال باز
مرغ دل ما را به رم افتاده است
حور و غلمانی فرشته یا پری
کادمی همچون توکم افتاده است
تا برهمن دیده رخسار تو را
از دلش مهر صنم افتاده است
با همه مهر ووفا داری همی
با منتکین وستم افتاده است
بر سر کویت بلنداقبال زار
کشته چون صید حرم افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.