بیاد ابروی تو شد قدم به شکل هلالی
نمی شود دل من گاهی از خیال تو خالی
مگر که دیده منجم قد و رخ تو که داده
خبر زغارت وغوغا به تیر ماه جلالی
چه جوئی از دل زارم چه پرسی از من وکارم
برو درآینه بنگر که تا شود به تو حالی
مرا به بندگی خود قبول کن دو سه روزی
ببین به روزچهارم به شهر حاکم ووالی
حلال نیست می اما به من حرام نباشد
چوهست ازکف وجام تو نوشمش به حلالی
در آب شورگهر پرورش نماید ودلبر
در آب شیرین داده است پرورش به لألی
کس ار بلند شد اقبال او ز منصب و دولت
بلند آمده اقبال من ز حضرتعالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.