چون شانه را به طره طرار می کشی
خط خطا به صفحه تاتار می کشی
بر دوش من گذار چه حمال گشته ای
کز مشک تر ز زلف همی بار می کشی
هر گه به راه بادگشائی گره ز زلف
گویا که روح از تن عطار می کشی
من چون کنم که زاهد شب زنده دار را
از یک نگه به خانه خمار می کشی
مختاری ار کشی به توام نیست سرکشی
خط نشان دگر چه به دیوار می کشی
ای دل اگر نه اشتر مستی به راه عشق
تا چندخار می خوری وبار می کشی
از سخت جانیت عجب آید مرا دلا
ز این جورها کز آن بت عیار می کشی
اقبال ما بلندتر آمد ز زلف دوست
ما را ز بس به جانب دلدارمی کشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و احساسات پیچیده شاعر را در برابر معشوقش به تصویر میکشد. شاعر از زیبایی زلف معشوق و تأثیر آن بر خود سخن میگوید و به نوعی حس تسلط و قدرت معشوق در جذب و تحت تأثیر قرار دادن او اشاره میکند. همچنان، او به سختیهایی که در این مسیر تحمل میکند و تجربیات تلخی که از عشق میچشد، پرداخته است. در نهایت، شاعر از امید به بلندپروازی و عشق معتدل یاد میکند و بیان میکند که دلش به سمت معشوق کشیده میشود، حتی اگر سختیها را متحمل شود.
هوش مصنوعی: وقتی که شانه را در میان موهای زیبا و پیچ خوردهات حرکت میدهی، اشتباهی به وجود میآوری که بر روی دلت تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: به من کاری بسپار که چون یک باربر، سنگینی بار عشق را بر دوش میکشم، باری که از عطر زلفهای محبوبم سنگینتر است.
هوش مصنوعی: هر بار که گرهای از زلف خوش عطر و بویی باز میکنی، انگار که جان عطار را از تنش جدا میسازی.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به زاهد شبزندهدار بگویم که با یک نگاه تو میتوانی او را به دنیای سرخوشی و میگساری بکشی؟
هوش مصنوعی: اگر تو قتل بکنی، من نمیتوانم سرکشی کنم؛ علامت دیگری چه به دیوار میکشی؟
هوش مصنوعی: ای دل، اگر در عشق همچون شتری مست و شاداب نیستی، پس چرا تا این مدت زجر میکشی و بار سنگین را تحمل میکنی؟
هوش مصنوعی: از استقامت و پایمردی شما تعجب میکنم، ای دل! که چطور به خاطر آن معشوق فریبنده و شیّاد اینگونه رنج میکشی.
هوش مصنوعی: محبت و دوستی ما به قدری بالا رفته که حتی وقتی زلف دوست را به سمت دلدار میکشی، به چشم ما میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاها بکش قطار که شهوار میکشی
دامان ما گرفته به گلزار میکشی
قطار اشتران همه مستند و کف زنان
بویی ببردهاند که قطار میکشی
هر اشتری میانه زنجیر میگزد
[...]
زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی
خط بر صحیفه گل و گلزار میکشی
اشک حرم نشین نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار میکشی
کاهل روی چو باد صبا را به بوی زلف
[...]
بر گرد مه ز غالیه پرگار میکشی
بر طرف روز نقش شب تار میکشی
آن روز شد که راز نهان داشتم که باز
رازم چو روز بر سر بازار میکشی
زنار زلف آتش عشقت بلا شدند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.