گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

دل ز آهن تو سیم تن داری

یا به من کینه کهن داری

کینه هائی که داری اندر دل

همه را از برای من داری

نه همی چین به زلف خم درخم

که دراو تبت و ختن داری

خودتوئی گلعذار وغنچه دهان

چه هوای گل و چمن داری

چه به گلشن روی که از قد وبر

خود سهی سرو ونسترن داری

رشک می آیدم که می بینم

به بر خویش پیرهن داری

دلم از چشم مورتنگ تر است

تنگ تر از دلم دهن داری

نبری دل چرا ز دشمن ودوست

که تو ترکان راهزن داری

توئی آن بت که چون بلنداقبال

در کلیسا بسی شمن داری