گفتم به لاله داغ به دل بهر کیستی
گفت از برای دوست مگر خود تو نیستی
گفتم مگر که دوست چه کرده است با دلت
گفتا که مطلبت چه وجویای چیستی
گفتم که سرخ چهره ای از خون دل چرا
گفتا توزرد چهره ز اندوه کیستی
گفتم که از چمن ز چه ناگه روی برون
گفتا مگر تو در چمن خود بزیستی
گفتم به حال بنده بباید گریستن
گفتا به میل خواجه مگر ننگریستی
گفتم چو غنچه خنده نصیب دل که شد
گفتا نصیب آنکه دمادم گریستی
گفتم چگونه می شود اقبال من بلند
گفتا به پای سعی وطلب گر بایستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.