عشق حیران درجمال احمداست
عقل مجنون از جلال احمد است
جنگ هفتاد ودوملت سر به سر
بر سر میم کمال احمد است
اینکه می گویند روح از دم بود
سر آن در میم ودال احمد است
آن بهشتی را که وصفش می کنند
شرحی از بزم وصال احمد است
هر چه گویی هر چه جویی هر چه هست
در وجود بی مثال احمد است
جبرئیل ار پر وبالی می زند
قدرتش از پر وبال احمد است
جان به ظلمات تنم مانند خضر
تشنه آب زلال احمد است
صورتی بی جسم گشتم چون خیال
در دلم از بس خیال احمد است
مهر ومه چون قنبرند اورا غلام
هر که همچون من بلال احمد است
معنی ایمان بگویم بندگی
هم به احمد هم به آل احمداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.