گنجور

 
بلند اقبال

این کیست که آفت زن و مرداست

نازک اندام وناز پرورد است

از زلف چو سنبل وبه خط ریحان

از قد چوصنوبر وبه رخ ورد است

بی روی سپید وبی خط سبزش

روزم سیه است وچهره ام زرد است

مرهم ننهم کزومرا زخم است

درمان نکنم کزو مرا درد است

منع دل من نمودن از عشقش

افسانه پتک وآهن سرد است

همچون من اگر کشد هزاران را

بر گوشه دامنش کجا گرداست

ز آن ماه به روز و شب بلند اقبال

جفت غم ومحنت است تا فرداست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode