پیش شمع عارضش پروانه می باید شدن
سوختن را ز آتشش مردانه می بایدشدن
خال جانان دانه است و زلف او دام بلا
مبتلای دام از آن دانه می باید شدن
در نظر آیدچوزنجیری مرا گیسوی دوست
هستی ار عاقل دلا دیوانه می باید شدن
تا مگر راهی به زلف آن صنم پیدا کنیم
لاجرم دلریش تر از شانه می بایدشدن
بعد مردن چون زخاک ما کندگل کوزه گر
تا نهیمش لب به لب پیمانه می بایدشدن
باده درجام وقدح ما راکفایت کی دهد
بر سر خم جانب میخانه می باید شدن
چون بلنداقبال تا تعمیر را قابل شویم
از دل و جان سر به سر ویرانه می باید شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلدادگی اشاره میکند و از احساسات عمیق و دردناک ناشی از آن سخن میگوید. او پروانهای است که در برابر شمع محبوبش باید بسوزد و از آتش عشق رنج ببرد. زلف محبوبش چون دام بلاست و او مجبور است در این دام بیفتد. شاعر به زیبایی گیسوی دوستش اشاره میکند که او را به زنجیر کشیده و او را دیوانه کرده است. در جستجوی راهی برای رسیدن به زیبایی معشوق، دلش سخت آسیبپذیر شده و به این فکر میکند که حتی پس از مرگ، زندگیاش نباید بیمعنا باشد. او میخواهد زندگیاش مملو از عشق و نوشیدنی شادیبخش باشد و برای رسیدن به این هدف باید از دل و جان خود بگذرد.
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی چهرهاش، انسان باید مانند پروانهای باشد که برای رسیدن به نور شمع آماده سوختن است و این سوختن باید با شجاعت و اراده صورت گیرد.
هوش مصنوعی: خال محبوب مانند دانهای است و زلف او مانند دام گرفتارکنندهای است. گرفتار شدن در دام عشق، نیازمند آن دانهای است که خال محبوب به حساب میآید.
هوش مصنوعی: در نگاه من، گیسوی دوست مانند زنجیری است که مرا به خود میکشد. اگر عاقل باشی، باید دیوانه این محبت شوی.
هوش مصنوعی: برای این که بتوانیم راهی برای رسیدن به زلف آن معشوق پیدا کنیم، ناچار باید دلهای زخمخورده و رنجیدهتری را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: پس از مرگ، وقتی که ما را از خاک بیرون میآورند، همچون گلی که یک سفالگر درست میکند، باید به شکلی قرار دهیم که لب هر کدام به لب دیگری برسد.
هوش مصنوعی: برای ما نوشیدنی در جام و لیوان کافی نیست، چه کسی میتواند ما را به بالای خم برساند؟ برای رسیدن به میخانه، باید راهی بسازیم.
هوش مصنوعی: وقتی که خوشبخت و فرخنده در زندگی باشیم، به زودی میتوانیم به بازسازی و بهبود اوضاع بپردازیم. اما برای این کار باید از دل و جان درهم بشکنیم و تمام چشماندهیها و ناتوانیها را کنار بگذاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش مستان از خرد بیگانه می باید شدن
چون به طفلان می رسی دیوانه می باید شدن
مدتی در خواب بی دردی به سر بردی، بس است
این زمان در عاشقی افسانه می باید شدن
هرزه خندی آبروی شیشه را بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.