گفتمش دیوانه ام گفتا که زنجیرت کنم
گفتمش ویرانه ام گفتا که تعمیرت کنم
گفتم ازعشق توچون زلف توپرچین شد رخم
گفت درعهدجوانی خواستم پیرت کنم
گفتمش تا چندباشم تشنه دیدار تو
گفت زآب کوثر لب غم مخور سیرت کنم
گفتم ازخیل سگان درگهت خواهم شوم
گفت اگرگردی سگ این آستان شیرت کنم
گفتمش داری ز مژگان تیر وا ز ابروکمان
گفت هستم درخیال اینکه نخجیرت کنم
گفتم اندر پای تو خواهم کهتا میرم ز عشق
گفت تا میری در اقلیم بقا میرت کنم
چون بلنداقبال گفتم هر زمانم حالتی است
گفت میخواهم که تا آگه زتقدیرت کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.