دل گشته در برم خون از طبع زودرنجت
افتاده درشکنجم از زلف پر شکنجت
از خالت اوفتادم در ششدر غم و رنج
تا بر سرم چه آید از نقش چار وپنجت
روی تو گنج حسن است مویت سیاه ماری
کان مار پاسبان است دایم به روی گنجت
با خویش گفته بودم ندهم دگر به کس دل
چون ضبط دل توان کرد با عشوه ها و غنجت
موی بلند اقبال از غم سفید گردید
دور از خط چو زنگار وز نقطه سرنجت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف درد و رنج عاشقانه میپردازد. شاعر از دل شکستهاش به خاطر رفتار و زیبایی محبوبش سخن میگوید. او به زیبایی چهره و موی محبوب اشاره میکند و میگوید که عشق او مانند گنجی ارزشمند است، اما در عین حال مانند ماری است که پاسبان آن گنج است. شاعر با خود عهد کرده که دلش را به کسی ندهد، اما نمیتواند در برابر جذابیت محبوب مقاومت کند. در نهایت، عشق او باعث شده که غم و اندوه بر چهرهاش سایه افکند و موهایش از غم سفید شود.
هوش مصنوعی: دل من در آغوشت به شدت غمگین است و از نازکخیالی تو، دلم شکسته و آسیب دیده است، زیرا موهای پیچ و تابدار تو باعث درد و رنج من شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و رنجی که از چهرهات پیدا بود، دلم به شدت شکسته است و حالا نمیدانم بر سرم چه خواهد آمد به خاطر تقدیر و سرنوشتت.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات مانند گنجی ارزشمند است و موی سیاه تو همچون ماری است که همیشه محافظ این گنج در برابر نگاهها و نفوذهاست.
هوش مصنوعی: من به خودم گفته بودم که دیگر دل را به کسی نمیدهم، چون نمیتوان با زیبایی و ناز و عشوههای تو دل را کنترل کرد.
هوش مصنوعی: موهای بلند اقبال از غم به رنگ سفید درآمده است، دور از خط و خطوطی که مانند زنگار به وجود آمده و از نقطه سرنجت جدا شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.