ماهی صفت فرو شده ماهی به زیر آب
ماهی نگشته طالع گاهی به زیر آب
اخترشناس گفت به چرخ است ماه کاش
می بود و می نمود نگاهی به زیر آب
گیسوی یار در نظرم جلوه میکند
یا درشنا است مار سیاهی به زیر آب
گردند اندر آب همه ماهیان کباب
گر بر کشم ز سوز دل آهی به زیر آب
آب است زیر چاه وعجب اینکه لعل دوست
هست آب خضر و دارد چاهی به زیر آب
جز جسم من که ساکن وآب از سرم گذشت
گاهی ندیده کس پر کاهی به زیر آب
باشد بلنداقبال از آه واشک خویش
گاهی به روی آتش وگاهی به زیر آب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.