برده ای رونق زمشک تر ز زلف
نرخ را بشکستی از عنبر زلف
داده ای یک شهر را مستی ز چشم
کرده ای یک خلق راکافر ززلف
آبرو بردی زسیسنبر زخط
رنگ وبوبردی ز مشک تر ز زلف
نسبتی با روی نیکوی توداشت
داشت گر مه بالش وبستر ز زلف
سرونارد بار وسروقد تو
مشک تر پیوسته آرد بر زلف
شورشی خواهی در اندازی به خلق
فتنه ای داری به زیر سر زلف
ورنه از مژگان کشی خنجر زچه
کرده ای جوشن چرا در بر ز زلف
پادشاه ملک حسنی وکشی
از پی تاراج دل لشکر ززلف
شد بلنداقبال از آشفتگی
شهره هر شهر چون دلبر ز زلف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.