ریزم از بس خون زچشم اندرکنار
لاله زاری سازم اندر هر کنار
شدکنارم چشمه ساری زاشک چشم
تا زمن بگرفت آن دلبر کنار
از پی وصل نگاری سیمتن
رخ چو زردارم پر ازگوهر کنار
من دگر آسوده دل خواهم نشست
با دلم آید نگارم گر کنار
شانه کش بر زلف مشکین تا همی
پرکنم از مشک واز عنبر کنار
زاهدا با ما نشین پیمانه کش
خرقه وسجاده را نه برکنار
دولت عشقم بلنداقبال کرد
ریخت از اشکم بسکه لؤلؤ درکنار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از همه غم شد دل جم برکنار
میوه دل آمدش اندر کنار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.