از آن زمان که تو را شیوه دلبری گردید
قسم به جان تودل از برم بری گردید
مگر به قد تودل داشت الفتی زازل
که همچو قدتوشکلش صنوبری گردید
چه حکمت است که هر کس بدید چشم تورا
ز دردعشق تو بیمار بستری گردید
اگر که زلف تو داود نیست پس از چیست
که شغل اوگه و بیگه زره گری گردید
هزار شکر که ما راستم کشی است شعار
شعار تو به جهان چون ستمگری گردید
تو آن مهی که چوبرداشتی ز چهره نقاب
خجل به پیش رخت مهر خاوری گردید
نه مشتری به رختشد همی بلنداقبال
ستاره روی تورا دید ومشتری گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.