هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق بود
حسن رخسار تو از بس شهره آفاق بود
ماه چون روی تو بود ار ماه مشکین زلف داشت
سروچون قدتوبود ار سرو سیمین ساق بود
صفحه ی رویِ تو ، نیکو مستند می شد به حسن،
گرچه دیدم خطی ازعنبر بر او الحاق بود
طاق یا جفت آنچه داری دل زما بردی گرو
جفت ابروی توچون در دلربائی طاق بود
نیش کز شست توخوردم خوشترم ازنوش گشت
زهر کز دست تو آمد بهتر از تریاق بود
گر نمی بست آن بت شیرازیم شیرازه اش
دفتر حسن نکویان تاکنون اوراق بود
آن دهانی را که میگفتند داری دیدمش
تنگ تر از چشم مور واز دل عشاق بود
در برمن از غم آن آتشین رخ سوخت دل
چون غمش سوزنده تر ز آتش دلم حراق بود
از بلند اقبال تا جان خواستی ایثار کرد
تا نفرمائی که جان دادن به پیشش شاق بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت یک معشوق است که شاعر را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. شاعر در توصیف معشوق خود، او را مظهر زیبایی و کمال میداند و ویژگیهای ظاهریاش را با چیزهای زیبا و معروف مقایسه میکند. او اشاره میکند که زیبایی معشوق چنان است که دیگر معشوقها در برابر او کمرنگ به نظر میآیند. همچنین، شاعر از احساسات شدید عشق و درد جدایی صحبت میکند و میگوید که حتی تلخیهای عشق برای او شیرینتر از هر چیزی است. در نهایت، شاعر به ایثار و فداکاری در راستای عشق اشاره میکند و ابراز میکند که جان دادن برای معشوق، سختی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدم، خواهان دیدن روی تو بود. زیبایی چهرهات به قدری معروف و مشهور است که همه را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: اگر ماه از زیبایی چهرهات برخوردار بود، با داشتن زلفهای مشکی مثل تو به نظر میرسید. اگر سرو بلند قامت، مانند قامت تو بود، آنگاه ساقهایش باید نقرهای میبود.
هوش مصنوعی: در صورت زیبایی چهرهات، میتوانستم بگویم که زیباییات آنقدر قابل توجه است که میتواند به خوبی ثبت و مستند شود، هرچند که من خطی از عنبر را بر آن دیدهام که نشانهای از زیبایی دیگر هم هست.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از من داری و در دل من است، به خاطر زیبایی ابروی تو به من بخشیدهای. ابروی تو همچون قوس و طاقی است که در دل من جای دارد و من را مجذوب خود کرده است.
هوش مصنوعی: من از نیشی که از شست تو خوردم خوشحالترم از نوشیدنیای که مینوشم، زیرا زهر که از دست تو به من رسیده، بهتر از هر دارویی است.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق شیرازی در قلب من نمیبود، زیباییهای او همچنان پراکنده و بینظم مانده بودند.
هوش مصنوعی: دیدم آن زبانی را که دربارهاش صحبت میکردند. این زبان، به اندازهای تنگ و محدود بود که حتی نسبت به چشم مور هم کوچکتر به نظر میرسید و در عین حال، از عمق دل عاشقان صحبت میکرد.
هوش مصنوعی: در آغوش من، از غم آن چهرهی آتشین، دل من به شدت آسیب دید. چرا که غمش، سوزانندهتر از آتش است و دل مرا به آتش کشیده است.
هوش مصنوعی: از خوشاقبالیاش تا زمانی که جانش را خواست، فداکاری کرد، تا اینکه نشان دهد جان دادن در برابر او برایش دشوار بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبتِ شبها که با نوشین لبان
بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
[...]
دوش در میخانه جانان همدم عشاق بود
تا سحر غوغای رندان را به جان مشتاق بود
زهره را آورده بود او از سر مستان به رقص
کان صدا اندر خم این گنبد نه طاق بود
گرچه زو صد ناز و از ما بوده صد چندان نیاز
[...]
عالم جان را سماواتی و آفاقی جدا
بود پیش از آن که این آفاق و این نه طاق بود
پیش ازین عهد الست رب میثاق بلی
رمزی از میثاق ما آن عهد و آن میثاق بود
نعمت اللّه نعمتی گسترد خوش از بهر ما
[...]
دادن جان گرچه بر ابناء عالم شاق بود
لیک عاشق این هنر را، از ازل مشتاق بود
طاق ابروی تو را نازم که افتاده است طاق
به به از طاقی که جفتش در حقیقت طاق بود
نوش وصل و نیش هجرانت به میزان درست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.