زلف توگه سرکشی و گاه پستی می کند
چشم تو می خورده وزلف تو مستی می کند
عارفان را شد دهان تو دلیل نیستی
لیک هنگام سخن دعوی هستی می کند
می پرستان را پرستش می کنم از جان و دل
چون که لعل باده نوشت می پرستی می کند
دل به چشمت خواستم بدهم ز من زلفت ربود
جرم برمن نیست زلفت پیشدستی میکند
می طپد دل در برم مانند ماهی دور از آب
زلف پرچین و خمت هر گه که شستی می کند
تا بلنداقبال گردید از وصالت سرفراز
پیش قدر اوبلندافلاک پستی می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به طاق ابروی او میْپرستی میکند
چون کبوتر در رواق کعبه مستی میکند
از بلندی کی رسم در ذروه آن آستان
طالع اقبال سستم سخت پستی میکند!
سرمه دارد آرزو چشم از غبار مقدمش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.