در بر از زلف زره سان کرده ای جوشن چرا
داری ار آهنگ قتل ای دوست با دشمن چرا
چشم فتانت به هر دم فتنه بر پا می کند
طره افکند سر را می زنی گردن چرا
نقطه موهوم می خواند دهانت راحکیم
بر دهانت این چنین بهتان ز روی ظن چرا
خرمن عمر مرا از آتش غم سوختی
می زنی بر آتشم هر دم دیگر دامن چرا
گرنمی باشد ز رشک غنچه لعل لبت
غنچه را هر صبحدم چاک است پیراهن چرا
با وجود اینکه بیند قامتت را باغبان
می نشاند نونهال سرو درگلشن چرا
از تماشائی چه کم گردد ز باغ حسن تو
خوشه چین را رد کنی ای صاحب خرمن چرا
بر ندارد بخیه چاک زخم تیغ ابرویت
می زنی از مژه دیگر بر دلم سوزن چرا
چون بلنداقبال اگر آگه ز اسراری مگو
خاتم جم افتد اندر دست اهریمن چرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر نزار با ابراز درد و ناامیدی از یک رابطه عاشقانه سرشار از عذاب و تضاد است. شاعر با تصاویری زیبا از زلف و دلبری معشوق، به تحلیل رفتارهای او میپردازد و از سوالاتی میپرسد که نشاندهنده نارضایتی و رنج اوست. او از دوستان و دشمنان، دلدادگی و خیانت، و آتش غم سخن میگوید و به عدم پاسخگویی و ظلم معشوق اشاره میکند. همچنین، او به زیباییهای ظاهری و بیرونی اشاره میکند که بر درد درونی او میافزاید. شاعر در نهایت با تمثیلهایی از زخم و درد، تنهایی و ناامیدی خود را نشان میدهد و به کنایه به قدرت و سرنوشت میپردازد.
هوش مصنوعی: تو با زلفت مثل زره خود را پوشاندهای، پس چرا برای کشتن دشمنان خود به جنگ میروی، ای دوست؟
هوش مصنوعی: چشمان جذاب تو هر لحظه مشکلی ایجاد میکنند و وقتی موی خود را میریزی، چرا سر خود را به سمت من نمیچرخانی؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که برخی افراد بر اساس ظن و گمانهای غلط، اظهارنظر میکنند و به دیگران تهمت میزنند. او میگوید که نباید به این قضاوتهای نادرست و بیاساس توجه کرد و به جای آن باید به حقیقت و واقعیت ایمان داشت.
هوش مصنوعی: تو با غم و اندوهی که به من دادی، عمرم را مانند خرمن در آتش سوزاندی. اما هر لحظه به آتش درونم دامن میزنی، چرا دست از این کار برنمیداری؟
هوش مصنوعی: اگر غنچه لعل لب تو به خاطر حسادت بینوا نباشد، پس چرا هر صبح پیراهنش شکاف میخورد؟
هوش مصنوعی: با وجود اینکه باغبان قامت زیبایت را نگاه میکند و جوانهی سرو را در باغ میکارد، اما دلیل خاصی برای این کار وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در باغ زیبایی تو به تماشا بایستد، آیا از خوشهچینی او چیزی کم میشود؟ ای صاحب خرمن، چرا او را رد میکنی؟
هوش مصنوعی: نماز در دل زخم و غمی از نگاه تو به وجود آمده و این درد، همچنان که بخیه ها در زخم میمانند، در دل من باقی مانده است. چرا که مژههای تو به اندازهی سوزن بر جانم فرو میروند و آن زخم را بیشتر میکنند.
هوش مصنوعی: اگر کسی با دانش و بخت خوب از رازها آگاه باشد، نباید سخن بگوید؛ زیرا ممکن است آن تواناییها به دست نیات نادرست بیفتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.