جان و دل گفتند جانان قیمت یک بوس کرد
من دل وجان دادمش آخر مرا مأیوس کرد
هرکه بر رخسار دلبر زلفمشکین دید گفت
پادشاه زنگ کی تسخیر ملک روس کرد
خونش روش تر خویشتن را در روش از کبک ساخت
جلوه گر خود را به خوبی خوشتر از طاووس کرد
گر دلم در عاشقی دیوانه شد شادم که یار
برد در زنجیر زلف پرخمش محبوس کرد
آفرین ها بر دل من باد و بر تدبیر او
شد پریشان تا به زلفش خویش را مأنوس کرد
گفتمش روزی شود وصل توروزی یا شبی
گفت می باید سؤال از جفر غافیطوس کرد
چون به دوش آن صنم زنار گیسو دید دوش
تا سحر دل در بر من ناله چون ناقوس کرد
از لب دلبر مگر گرددعلاج درد ما
ورنه هرگز کی تواند چاره جالینوس کرد
چون بلنداقبال تا محرم شوی در بزم قدس
بایدت شب تا سحرگه ذکر یا قدوس کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.