گنجور

 
بلند اقبال

نه مشک ختا بوی موی تو دارد

نه ماه سما حسن روی تودارد

نسیم سحر زنده ساز دلم را

از آن روکه بوئی ز موی تو دارد

ز شیرین زبانی بسی ناله چون نی

شکر هر دم از گفتگوی تو دارد

به دل هر که را آرزوئی است اما

دل من همین آرزوی تودارد

کجا ماه تابان ومهر درخشان

فروغی چوروی نکوی تو دارد

تو خورشید رو هر کجا رخ نمایی

چو حربا دلم رو به سوی تو دارد

کسی رابلند است اقبال چون من

که در روز وشب جا به کوی تو دارد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode